نگاهی به رمان اجتماعی «هیچ وقت نامزد نبودیم» با محوریت حوادث دهه 60 و 70روزنامه نگاری که ارتحال امام خمینی(ره) را روایت کرد بیست و پنج سال قبل ملت ایران خبر رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی را در چند روزنامه، دو شبکه تلویزیونی و یک شبکه رادیویی شنیدند و از طریق تعداد انگشت شماری از رسانه ها این رو...
گفتوگو با نويسنده كتاب «هيچ وقت نامزد نبوديم»لذت مطالعه يك كتاب بيشتر از خوردن دو پيتزا است روزنامه جوان ـ سحر داوودی: رضا استادي از سال 1375 فعاليت خود را در عرصه مطبوعات با نوشتن يادداشت براي فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني را آغاز كرد و بعدها به عنوان مصاحبه گر، گزارشگر و خبرنگار با رس...
درباره رمان«هیچ وقت نامزد نبودیم» نوشته: رضا استادیناشر: نشر البرزتعداد صفحات: ۶۹۶ صفحهچاپ اول: پاییز ۱۳۸۰چاپ دوم: تابستان 1382چاپ سوم: پاییز 1384چاپ چهارم: اسفند 1391 درباره کتاب: درباره کتاب: هیچ وقت نامزد نبودیم» اولین رمان بلند «رضا استادی» در مقام نویسنده است. وقایع این رمان در سالهای آغاز ان...
پس از گذشت هفت سال «هیچ وقت نامزد نبودیم» منتشر شد؛پوتین در کفش پاشنه بلند!!! چاپ چهارم رمان «هیچ وقت نامزد نبودیم» نوشته رضا استادی پس از هفت سال انتظار دوباره به بازار آمد. «هیچ وقت نامزد نبودیم» کتابی 700 صفحه ای است که در فاصله سال های 1375 تا 1379 نوشته و در پاییز 1380 از سوی نشر البرز به بازا...
یک داستان عاشقانه با رنگ و بوی دهه ۶۰انتشار چاپ چهارم یک رمان پس از ۷ سال چاپ چهارم رمان «هیچ وقت نامزد نبودیم» نوشته رضا استادی پس از هفت سال انتظار دوباره به بازار آمد.به گزارش خبرآنلاین، «هیچ وقت نامزد نبودیم» کتابی 700 صفحهای است که در فاصله سالهای 1375 تا 1379 نوشته و در پاییز 1380 از سوی نش...
هیچوقت نامزد نبودیم+خوابهایی که با دیدن تو تعبیر میشود چاپ چهارم رمان «هیچ وقت نامزد نبودیم» نوشته رضا استادی توسط نشر البرز و مجموعه شعر «خواب های من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر میشوند» به کتابفروشیها آمد.داستان رمان «هیچ وقت نامزد نبودیم» در سالهای ابتدایی دهه 60 و 70 اتفاق میافتد. هیچ وقت ...
با وجود اینکه دهه 60 در سالهای اخیر در آثار هنری فراوانی مورد توجه قرار گرفته، اما نویسنده این کتاب حدود ۱۰ سال قبل روایت متفاوتی از این دهه که یکی از پُرحادثهترین مقاطع تاریخی کشور است، ارائه کرده است. «هیچ وقت نامزد نبودیم» چاپ چهارمی شد چهارمین چاپ از رمان «هیچ وقت نامزد نبودیم» نوشته رضا است...
معرفی بهترین کتابهاهیچ وقت نامزد نبودیم (سبا کریمیان ـ مجله خانه سبز) ـ علاقهمندان به مطالعه و رمانهای فارسی این روزها با تعداد زیادی از این آثار در قالب کتاب روبهرو هستند. تقریبا تمامی کتابهای این گونه، تلاش میکنند تا از شکل و شمایل مشخص و جذابی برای جلب مخاطبان استفاده کنند. طرح جلد جذاب، د...
گفتگو با رضا استادی نویسنده رمان «هیچوقت نامزد نبودیم»نگران ویترین کتابفروشیها هستم اشاره:مهدی غلامحیدری (روزنامه قدس) ـ رضا استادی نویسنده رمان «هیچوقت نامزد نبودیم» آن گونه که خود میگوید از سال ۷۵ به صورت جدی با حضور در کلاسهای قصهنویسی حوزه هنری فعالیت داستاننویسی خود را آغاز کرد. اما هر ...
نگاهی به رمان «هیچوقت نامزد نبودیم» نوشته رضا استادینویسندهای در راه مجید نظافت (روزنامه قدس) ـ این درست که ما سنت داستاننویسی، البته با شکل و شمایل متفاوت از امیرارسلان و سمکعیار و زردپری و سرخپری نداریم و همه تاریخچه داستاننویسی مدرن نهایتا و دست بالا به یک سده هم نمیرسد، اما در همین تاریخ...
معرفی کتاب « هیچ وقت نامزد نبودیم»ادهمی، شهرام جزایری است؟ داستان این رمان «اجتماعی ــ سیاسی» سرگرمکننده در حدفاصل سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۲ در تهران و پاریس اتفاق میافتد.راوی داستان، روزنامهنگاری به نام ستاره میرافشار است. ستاره همسر مردی به نام نصرت ادهمی است. ادهمی در مدت کوتاهی علیرغم سن بسیار ک...
نگاهي به رمان «هيچ وقت نامزد نبوديم»هيچ وقت اين گونه نبوديم داستان اين رمان اجتماعي ــ سياسي سرگرمكننده در حدفاصل سالهاي 1356 تا 1372 در تهران و پاريس اتفاق ميافتد. راوي داستان، روزنامهنگاري به نام ستاره ميرافشار است. ستاره همسر مردي به نام نصرت ادهمي است. ادهمي در مدت كوتاهي، به رغم سن بسيار ك...
انتشار ماجراهای عاشقانه آدمهای سیاسی رمان «هیچوقت نامزد نبودیم» به قلم رضا استادی (منتقد و روزنامهنگار) منتشر شد.رضا استادی نویسنده این رمان میگوید: وقایع این رمان اجتماعی ــ سیاسی سرگرمکننده، در حدفاصل سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۲ در تهران و پاریس اتفاق میافتد. راوی داستان، زنی به نام ستاره میرافشار...
از حجره میدان تره بار تا روزنامه نگاری «هیچ وقت نامزد نبودیم» عنوان رمانی تاریخی است که توسط رضا استادی نویسنده و منتقد سینمایی نوشته شده است.وقایع این رمان در حدفاصل سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۲ در تهران و پاریس رخ میدهد. راوی داستان، روزنامهنگاری به نام ستاره میرافشار است. ستاره تنها دختر خانوادهای مع...
درباره رمان هيچ وقت نامزد نبوديم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تعداد صفحات: 700 صفحه
نوبت های چاپ: چاپ اول: پاییز1380 ـ چاپ دوم: 1383 ـ چاپ سوم: تابستان 1385 ـ چاپ چهارم: پاییز1391
تلفن های مرکز فروش و پخش: 88405182 ـ 88417446 ـ 26411009
«هيچ وقت نامزد نبوديم» اولین رمان رضا استادی است. ماجراهاي این كتاب در فاصله سال هاي آغازين دهه 60 و 70 هجری رخ ميدهد. دهه شصت در سال های اخیر در آثار هنری فراوانی مورد توجه قرار گرفته اما نویسنده این کتاب حدود ۱2 سال قبل روایت متفاوتی از این دهه ـ که یکی از پُرحادثه ترین مقاطع تاریخی کشور است ـ ارائه کرده است.
این رمان قصه زندگی دختری به نام «ستاره مير افشار» است. او تنها دختر خانوادهاي اصيل است که بعد از فوت پدر و مادرش، با برادرش «كاوه» و همسر او «فاطمه» زندگي ميكند. ستاره دانشجوي رشته مترجمي زبان فرانسه است. او طي ماجرايي با روزنامهنگاري به نام مسعود آشنا ميشود. مسعود روزنامهنگاري بين المللي است كه سالها در خارج از ايران زندگي كرده است و حالا مدتي است به ايران بازگشته است. این آشنايي به ازدواج ختم ميشود و به واسطه مسعود ستاره هم وارد فعاليتهاي مطبوعاتي ميشود. آنها زندگي آرامي دارند اما ورود پسري به نام نصرت به زندگي ستاره، ماجراهايي را براي او به وجود ميآورد. نصرت که در همان روزنامه کار می کند، به خيال اينكه ستاره زني مجرد است از او خواستگاري ميكند اما نميداند همسر ستاره در روزنامه مسووليتي مهم دارد. نصرت از اين ماجرا سرخورده ميشود؛ اما راه حلي كه براي نجات از اين سرخوردگي در پيش ميگيرد، باعث ميشود تا بار ديگر سرنوشت او و ستاره به هم گره بخورد و داستان اين كتاب هفتصد صفحهاي را شكل دهد.
خواندن این کتاب براي پدران و مادران امروز كه در آن دوران زندگي كردهاند، تصويري خواندني و خاطره انگيز از آن دوران ارائه ميدهد و براي نسلي كه در آن سالها حضور نداشتهاند و يا به دليل سن و سال اندک خود آن دوران را به صورت دقيق به خاطر ندارند، روايتي جذاب و خواندني از زندگي يك دختر فعال و پويا و نيز حوادثی را روايت ميكند كه در زندگی او رخ داده است.
نحوه نگارش رمان
طرح اوليه رمان بر اساس يكي از خاطرات منتشر شده در ماهنامه نيستان در سال 75 نوشته شد. تا آن زمان چند داستان نوشته بودم و به نشریات مختلف ارائه کرده بودم اما همه این داستان ها رد شده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم این طرح داستانی را به رمان تبديل كنم تا شاید این داستان امکان انتشار پیدا کند. در آن مقطع خیلی از موفقيت كتاب بامداد خمار متاثر بودم و دوست داشتم کاری بنویسم که در آن حد و اندازه مطرح شود.
به همین دلیل از سال 76 به طور جدی فيش برداري و تحقيقات مربوط به کار را آغاز کردم. این مرحله از کار تا پاييز سال 78 ادامه داشت و در اين مقطع دست نوشته اوليه كتاب آماده شد.
یکی از مسائلی که انگیزه فراوانی برای جمع و جور کردن فیش ها در من ایجاد کرد، صحبت کوتاهی بود که با « عباس علمی» ناشر کتاب « هیچ وقت نامزد نبودیم» در حاشیه جشن اهدای جایزه به بیست کتاب برتر ادبیات داستانی داشتم. در این مراسم که سال 78 برگزار شد، به آقای علمی گفتم: کتابی دارم و دوست دارم شما آن را منتشر کنید. آیا امکانش هست؟
او گفت: ابتدا باید کتاب را بخوانم و بعد جواب بدهم
گفتم: شما کتاب اول نویسنده را چاپ می کنید؟
گفت: کتاب بامداد خمار هم اولین کتاب نویسنده اش بود و بعد از مطالعه آن حاضر به انتشار آن شدیم.
بعد از مطالعه چند نفر از اطرافيان و دوستان جهت مطالعه به انتشارات البرز دادم. دست نوشته اوليه حدود 450 صفحه بود كه بعد از موافقت ناشر جهت چاپ و عقد قرار داد، در فاصله فروردين 79 تا مرداد 79 متن مذكور بازنويسي و حجم آن دو برابر شد. اسفند 79 بعد از طراحي جلد كتاب به ارشاد داده شد كه ابتدا مردود و سپس انتشار آن به شرط اجراي اصلاحات عملي شد كه اين مرحله تا شهريور سال 80 با اجراي بيش از 70 مورد اصلاحيه كتاب مجوز چاپ گرفت.